نظام الدین اشرقیلغتنامه دهخدانظام الدین اشرقی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ اَ رَ ] (اِخ ) عبدالحی . رجوع به نظام الدین عبدالحی بن عبدالوهاب و نیز رجوع به الذریعه الی تصانیف الشیعه ج 4 ص 81 و ریحانة
نظام الدین اشرفیلغتنامه دهخدانظام الدین اشرفی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِاَ رَ ] (اِخ ) عبدالحی . رجوع به نظام الدین عبدالحی بن عبدالوهاب و نیز رجوع به روضات الجنات ص 351 شود.
نظام الدینلغتنامه دهخدانظام الدین .[ ن ِ م ُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن حسین قرشی . رجوع به نظام الدین ساوجی و رجوع به ریحانة الادب ج 4 ص 314 شود.
نظام الدینلغتنامه دهخدانظام الدین . [ ن ِ م ُدْ دی ] (اِخ ) (مولانا) عبدالرحیم خوافی ، معروف به پیر تسلیم . از مشایخ قرن هشتم هرات و مورد احترام ملک معزالدین حسین است ، چون بر کفر ترک
نظام الدینلغتنامه دهخدانظام الدین . [ ن ِ م ُدْ دی ] (اِخ ) عبدالحی طبیب ، از اطبای قرن دهم است «در مبادی احوال به علاج مرضای دارالشفاء امیر هدایت انتما [ امیرعلیشیر ] مشغول بود، چون
نظام الدینلغتنامه دهخدانظام الدین . [ ن ِ م ُدْ دی ] (اِخ ) مرتضی (شیخ ...)بن شیخ حسن شیخ الاسلام مقیم رشت از علمای قرن اخیر است و در 60سالگی به سال 1336 هَ . ق . درگذشت او راست : ارش
نظام الدین اشرفیلغتنامه دهخدانظام الدین اشرفی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِاَ رَ ] (اِخ ) عبدالحی . رجوع به نظام الدین عبدالحی بن عبدالوهاب و نیز رجوع به روضات الجنات ص 351 شود.
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) داود نظام الدین (امیر...). خوندمیر در دستورالوزراء ص 352 و 353 آرد: در شهور سنه ٔ تسععشر و ثمانمائه (819 هَ . ق .) بسعی میرزا بایسنغر بر
جامیلغتنامه دهخداجامی . (اِخ ) نورالدین عبدالرحمن بن احمدبن محمد دشتی . از اساتید مسلم نظم و نثر فارسی در قرن نهم هجری است . رضی الدین عبدالغفور که از خواص شاگردان اوست در شرح ا
ابیوردیلغتنامه دهخداابیوردی . [ اَ وَ ] (اِخ ) محمدبن احمد الأبیوردی الکوفنی و کوفن یکی از قراء ابیورد است و یاقوت گوید: ابوالمظفر محمدبن ابی العباس احمدبن محمد ابی العباس احمدبن
سلجوقیانلغتنامه دهخداسلجوقیان . [ س َ ] (اِخ ) سلاجقه . خاندانی ترک که از 429 هَ .ق . تا 700 هَ .ق . در آسیای غربی سلطنت کردند ظهور این خاندان در تاریخ اسلام از وقایع بزرگ و بمنزله