نظام آبادلغتنامه دهخدانظام آباد. [ ن ِ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دشت سر بخش مرکزی شهرستان آمل . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 شود.
نظام آبادلغتنامه دهخدانظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان توابع ارسنجان بخش زرقان شهرستان شیراز، در 88 هزارگزی مشرق زرقان ، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 156 تن سکنه دارد.
نظام آبادلغتنامه دهخدانظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) [ زردلک ] دهی است از دهستان سربند پائین بخش سربند شهرستان اراک ، در 40هزارگزی جنوب غربی آستانه ، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است
نظام آبادلغتنامه دهخدانظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش راین شهرستان بم . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 شود.
فئودالیسمفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. نظام اجتماعی اروپا در قرون وسطی که در آن مالکان بزرگ صاحب زمینهای وسیع بودند و کشاورزان و رعایای وابسته به زمین برای آنها کار میکردند.۲. نظام ارباب و رعیت
حکمرانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ، فرمانروایی، ادارۀ مملکت (کشور)، مملکتداری، سیاست، سیاستگذاری، راهبری، فرماندهی، امارت، امیری، اتوریته، امامت کنترل، تسلط، غلبه، چیر
رعیتیلغتنامه دهخدارعیتی . [ رَ عی ی َ ] (حامص ) فرمانبرداری و طاعت . (ناظم الاطباء).- ارباب رعیتی ؛ روابطی که بین مالک و زارع برقرار بود و در ایران در بهمن 1341 هَ . ش . بعلت ظا
حامورابیلغتنامه دهخداحامورابی . (اِخ )ششمین پادشاه از اولین سلسله ٔ پانزده نفری سلاطین بابل و مؤسس و بانی حقیقی وواقعی مملکت بابل . قانون حامورابی قدیم ترین قوانینی است که تا امروز
احمدلغتنامه دهخدااحمد.[ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسن میمندی مکنی به ابوالقاسم ،و بنا بگفته ٔ بعضی ابوالحسن ، و ملقب به شمس الکفاة وزیر معروف سلطان محمود و پسر وی مسعود است . پدر احمد