نظارت اجتماعcommunity controlواژههای مصوب فرهنگستاننظارتی که اجتماع و افراد آن در قالب سازوکارهای ساختاری بهصورت خودآگاه یا ناخودآگاه بر خود اعمال میکنند
نظارت اجتماعیsocial controlواژههای مصوب فرهنگستانفرایندهـایی اجتماعـی که در آنـها رفتار افراد یا گروهها هنجارمند و ضابطهمند میشود
واکنش جامعگیsocietal reactionواژههای مصوب فرهنگستانپاسخ شماری از عاملیتهای رسمی و غیررسمی نظارت اجتماعی نظیر قانون و رسانهها و پلیس و خانواده به انواع انحرافات اجتماعی
فدراسیونلغتنامه دهخدافدراسیون . [ ف ِ دِیُن ْ ] (فرانسوی ، اِ) اتحادیه ٔ چند کشور. (حییم ). دولتی که چند ایالت با هم تشکیل دهند. (وبستر). || اتحاد. (حییم ). || در تداول فارسی امروز
انجمن شهرلغتنامه دهخداانجمن شهر. [ اَ ج ُ م َ ن ِ ش َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) هیئتی است که از طرف مردم هر شهر برای اداره ٔ امور شهر انتخاب میشوند. انتخاب نمایندگان انجمن شهر با رأ
پیش آهنگیلغتنامه دهخداپیش آهنگی . [ هََ ] (حامص مرکب ) عمل پیش آهنگ . || عمل گروهی از جوانان نیکوکار دارای تعلیمات و عملیات مخصوص و شعارهای مفید. سازمان پیشاهنگان - خلاصه ٔ تاریخچه ٔ
اصفهانلغتنامه دهخدااصفهان . [ اِ ف َ ] (اِخ ) نام شهر بدین صورتها آمده است : انزان . گابیان . گابیه . جی . اسپاهان . سپاهان . اسپهان . صفاهان . اسفاهان . اصفاهان . اسبهان . اسفهان