نشولغتنامه دهخدانشو. [ ن َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کالج بخش مرکزی شهرستان نوشهر. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
نشو و نمالغتنامه دهخدانشو و نما. [ ن َش ْ وُ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) روییدگی و بالیدگی . (ناظم الاطباء). گوالش . بالش . رشد. رجوع به نشو و نیز رجوع به نما شود : گ
نشوةلغتنامه دهخدانشوة. [ ن ُش ْ وَ ] (ع مص ) بوی کردن چیزی را. (از منتهی الارب ). بوی کردن خوشبوی را. (آنندراج ). بوییدن چیزی را. (از المنجد) (از اقرب الموارد). نِشوَة. نَشوَة.(