چکسلغتنامه دهخداچکس . [ چ َ ] (اِ)پارچه ٔ کاغذی که در آن دوا چیزهای دیگری می پیچند. (ناظم الاطباء). و رجوع به چکسه شود. || نشمین باز و چرغ و شاهین و جز آن . (ناظم الاطباء). و ر
چکسهلغتنامه دهخداچکسه . [ چ َ س َ / س ِ ] (اِ) پارچه ٔ کاغذی را گویند که عطاران در آن مشک و عنبر و سفوف و سنون و زرو دارو وامثال آن پیچیده باشند و آن درهم شکسته شده باشد. (برهان
نشمنلغتنامه دهخدانشمن . [ ن ِ م ِ ] (اِ) به لغت زند و پازند، خویش . تبار. (از برهان قاطع) (از آنندراج ). قوم . طایفه . آل . قبیله . || تخت . اورنگ . کرسی . مسند. (ناظم الاطباء).