۱. = نشستن
۲. جلوس.
۳. جلسه.
۴. فرورفتگی زمین در اثر زلزله یا حوادث طبیعی دیگر.
〈 نشستوبرخاست:
۱. نشستن و برخاستن بهصورت متوالی.
۲. [مجاز] آداب مجالست و معاشرت.
۱. اجلاس، انجمن، جلسه، جلوس، گردهمایی، مجلس، مجمع
۲. فرونشینی
assembly, convention, in _, percolation, sag, session, sitting, teach-in