نشانگرلغتنامه دهخدانشانگر. [ ن ِ گ َ ] (ص مرکب ) آن که نشان کند. (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || آن که نشان می سازد. || حافظ و نگهبان مهر و نگین . || (اِ مرکب ) پرگار. (ناظم الاطباء).
نشانگردیکشنری فارسی به انگلیسیdistinctive, indicative, expression, expressive, index, reflection, representative
چراغ نشانگرindicator lightواژههای مصوب فرهنگستانهریک از چراغهای روی صفحۀ نشانگر که برای هشدار یا آگاهی از عملکرد سامانهای در خودرو روشن میشود
شناسایی نشانگرlandmark identificationواژههای مصوب فرهنگستانشناسایی مکانها یا عارضههای جغرافیایی که میتوان آنها را بهعنوان شاخص به کار برد
صفحۀ نشانگرinstrument panel, fascia, instrument boardواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از نشانگرها بر روی پیشخوان/ داشبورد که میزان سرعت و درجۀ حرارت و میزان بنزین و روغن و مانند آن را نشان میدهد
نشانگر 1index mark, measuring mark, half mark, measuring point, index pointواژههای مصوب فرهنگستاننقطهای واقعی بر روی صحنۀ عکسی یا در فضای شیئی آن که بهعنوان نقطۀ مرجع برای اندازهگیری بهصورت تکی در بعضی وسایل یا بهصورت جفت در تشکیل نقطۀ شناور به کار میرود
نشانگر 1index mark, measuring mark, half mark, measuring point, index pointواژههای مصوب فرهنگستاننقطهای واقعی بر روی صحنۀ عکسی یا در فضای شیئی آن که بهعنوان نقطۀ مرجع برای اندازهگیری بهصورت تکی در بعضی وسایل یا بهصورت جفت در تشکیل نقطۀ شناور به کار میرود
خوشۀ نشانگرهاinstrument clusterواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از نشانگرها که هریک در خانهای جداگانه در صفحۀ نشانگر قرار دارند
چراغ نشانگرindicator lightواژههای مصوب فرهنگستانهریک از چراغهای روی صفحۀ نشانگر که برای هشدار یا آگاهی از عملکرد سامانهای در خودرو روشن میشود
نشانگر آهنگ گردشrate of turn indicatorواژههای مصوب فرهنگستانابزاری که آهنگ گردش شناور را نشان میدهد
نشانگر 1index mark, measuring mark, half mark, measuring point, index pointواژههای مصوب فرهنگستاننقطهای واقعی بر روی صحنۀ عکسی یا در فضای شیئی آن که بهعنوان نقطۀ مرجع برای اندازهگیری بهصورت تکی در بعضی وسایل یا بهصورت جفت در تشکیل نقطۀ شناور به کار میرود
پدیدههای پیشنشانگرprecursory phenomenaواژههای مصوب فرهنگستانتغییرهای قابل مشاهدۀ ناشی از انباشت کُرنش که به زمینلرزه منجر میشود
زیستنشانگرbiomarkerواژههای مصوب فرهنگستانترکیبی آلی با ساختاری خاص که برای تعیین منشأ به کار میرود
چراغ نشانگرindicator lightواژههای مصوب فرهنگستانهریک از چراغهای روی صفحۀ نشانگر که برای هشدار یا آگاهی از عملکرد سامانهای در خودرو روشن میشود
شناسایی نشانگرlandmark identificationواژههای مصوب فرهنگستانشناسایی مکانها یا عارضههای جغرافیایی که میتوان آنها را بهعنوان شاخص به کار برد