نسیم الدینلغتنامه دهخدانسیم الدین . [ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن سعیدالدین محمدبن مسعود بلیانی کازرونی ، مکنی به ابوعبداﷲ و ملقب به نسیم الدین . از علمای قرن هشتم و از مشایخ بلیان اس
نسیج العنکبوتلغتنامه دهخدانسیج العنکبوت . [ ن َ جُل ْ ع َ ک َ] (ع اِ مرکب ) نسج العنکبوت . دام عنکبوت . کارتونک .
نیم رب النوعلغتنامه دهخدانیم رب النوع . [ رَب ْ بُن ْ ن َ ] (اِ مرکب ) نیمه خدا: هرکول یکی ازنیمه رب النوع های یونان قدیم است . (یادداشت مؤلف ).
ابن الندیملغتنامه دهخداابن الندیم . [ اِ نُن ْ ن َ ] (اِخ ) ابوالفرج یا ابوالفتح محمدبن ابی یعقوب اسحاق الندیم . مولد او بگفته ٔ ابن ابی اصیبعه در کتاب طبقات الاطباء بغداد است و وفاتش
ابن القیسرانیلغتنامه دهخداابن القیسرانی . [ اِ نُل ْ ق َ س َ ] (اِخ ) اشرف الدین ابوعبداﷲ محمدبن نصربن صغیر. شاعری از نسل خالدبن ولید. مولد او به عَکّا در 478 هَ .ق . او را در ادب ید طول
ابن حبیبلغتنامه دهخداابن حبیب . [ اِ ن ُ ح َ ] (اِخ ) بدرالدین یا شهاب الدین ابومحمد حسن بن عمربن حبیب دمشقی حلبی . مولد او به دمشق به سال 710 هَ .ق . وفات بحلب در 779. پدر او محتسب
ظهیرالدینلغتنامه دهخداظهیرالدین . [ ظَ رُدْ دی ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن الامام ابوالقاسم زیدبن محمدبن الحسین البیهقی . او یکی از علمای مشهور قرن ششم هجری است ، و در حدود سنه ٔ 490 هَ
طغرائیلغتنامه دهخداطغرائی . [ طُ ] (اِخ ) یاقوت آرد: حسین بن علی بن محمدبن عبدالصمد الاستاد، مؤیدالدین ، ابواسماعیل الاصبهانی ، المعروف بالطغرائی . کلمه ٔ طغرائی منسوب به کسی است
تاج الدینلغتنامه دهخداتاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) کندی زیدبن حسن بن سعید بغدادی مقری نحوی . نامه ٔ دانشوران در ترجمه ٔ احوال او آرد: کنیتش ابوالیمن و از بزرگان علمای ادب و نحو است