دابرلغتنامه دهخدادابر. [ ب َ ] (اِخ ) بهمن جی نسروانجی .طابع کتاب ِ صد در نثر در بمبئی . (مزدیسنا ص 292).
ناسرودنلغتنامه دهخداناسرودن . [ س ُ دَ ] (مص منفی ) نسرودن . ناسرائیدن . مقابل سرودن . رجوع به سرودن شود.
ناسرائیدنلغتنامه دهخداناسرائیدن . [ س َ دَ ] (مص منفی ) نسرائیدن . نسرودن . مقابل سرائیدن . رجوع به سرائیدن شود.
دیگپایهفرهنگ انتشارات معین(یَ یا یِ) (اِمر.) 1 - سه پایة آهنین که دیگ را روی آن می گذارند. 2 - نامِ ستاره ای است در صورت فلکی چنگ رومی ، نسرواقع .
حجرالولادةلغتنامه دهخداحجرالولادة. [ ح َ ج َ رُل ْ وِ دَ ] (ع اِ مرکب ) حجرالعقاب . اکتمکت . گن ابلیس . حجرالنسر. حجر البحری . حجرالبهت . حجرالنسا. حجرالماسکة. حجرالیسر. ایاطیطس .صاحب