حثطلغتنامه دهخداحثط. [ ] این صورت در سه نسخه ٔ خطی از مهذب الاسماء آمده است و جمع آن را احثاط آورده است و معنی آن را در یک نسخه ، پیچیذه که در شکم گوسفند بود و در نسخه ٔ دیگر ب
شاویقةلغتنامه دهخداشاویقة. [ ق َ ] (ع ص ) در یک نسخه ٔ خطی مهذب الاسماء کتابخانه ٔ مؤلف معنی کلمه : «زمین شادی » ودر نسخه ٔ خطی دیگر «زمین شاوی » و در نسخه ٔ سوم «رسن سادای » آمد
شنکنملغتنامه دهخداشنکنم . [ ش َ ن َ ن َ ] (اِ) آنچه آسیابان آرد بدان بروبد. (چنین است در دو نسخه ٔ خطی مهذب الاسماء کتابخانه ٔ مؤلف در صورتی که در نسخه ٔ سوم شنمنم و در حاشیه شن
دحمللغتنامه دهخدادحمل . [ ] () این صورت و صورت «دحمل کو»در عبارت ذیل از اسرار التوحید «من کاری دارم مهمتر از اینکه من چیزی بشما دهم تا شما دحمل کو زنید و کخ کخ کنید». (اسرار الت
شاةلغتنامه دهخداشاة. (ع اِ) گوسپند نر و ماده . (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). ج ، شاه ، شیاه ، شِواه ، اشاوِه ، شَوی ْ، شیه ،و شیِّه و این سه قسم اخیر اسم جمعند.