نزملغتنامه دهخدانزم . [ ن َ ](ع اِمص ) سختی گزیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخت گزیدگی . (ناظم الاطباء). شدةالعض . (معجم متن اللغة).
نزملغتنامه دهخدانزم . [ ن ِ / ن َ ] (اِ) آن بخار بود که به تازی ضباب گویند. (لغت فرس اسدی ص 343 از حاشیه ٔ برهان ) (از ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). نژم . طبری :نِزْم (ابر، ابری که نزدیک به زمین است ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
نازیسمNazismواژههای مصوب فرهنگستانمرام سیاسی هیتلر که به برتری نژادی آلمانیها و ایجاد نظم نو جهانی و استفاده از تبلیغات سیاسی معتقد است
نونازیسمneo-Nazismواژههای مصوب فرهنگستانجنبش سیاسیِ راستِ افراطیِ معاصر، متأثر از افکار و برنامههای حزب نازی آلمان
نظملغتنامه دهخدانظم . [ ن َ ] (ع اِ) شعر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کلام موزون . مقابل نثر. (المنجد) (از غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد). سخن راست کرده بر وزن . (از مهذب الاسماء). شعر. چامه . پیوسته . سرود. نظام . (یادداشت مؤلف ) : ز گاه کیومرث تا
نزیملغتنامه دهخدانزیم . [ ن ِ / ن َ ] (اِ) ابر و بخارو دود. (ناظم الاطباء). رجوع به نزم شود. || طوفان و سیلاب . (ناظم الاطباء). رجوع به نزم شود.
پژملغتنامه دهخداپژم . [ پ َ ] (اِ) صاحب فرهنگ شعوری از المشکلات نقل میکند: هو مایسقط من الثلج فی اللیل . ظاهراً مصحف نزم است . ژاله . شب نم . صقیع. و رجوع به نزم شود.
منزملغتنامه دهخدامنزم . [ م ُ زَم م ] (ع ص ) بسته شده . (آنندراج ). بسته و بند کرده شده . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ) (از فرهنگ جانسون ).
منزملغتنامه دهخدامنزم . [ م ِ زَ ] (ع اِ) دندان و ابن عباد گوید به باء موحده صواب است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دندان . (ناظم الاطباء). رجوع به مبزم شود.