نزلةلغتنامه دهخدانزلة. [ ن َ زِل َ ] (ع ص ) ارض نزلة؛ زمینی سخت . (مهذب الاسماء). زمین سخت و صاف که به اندک باران سیل از وی روان شود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ج
نزلةلغتنامه دهخدانزلة. [ ن َ ل َ ] (ع اِ) زکام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (صراح ). چیزی است شبیه به زکام . (از اقرب الموارد). رجوع به نزله شود. || یک بار فرودآمد
نضلةلغتنامه دهخدانضلة. [ ن َ ل َ ] (اِخ ) ابن عبیدبن الحارث الاسلمی ، مکنب به ابوبرزه ، از صحابه و از محدثین است ، ابتدا در مدینه سپس در بصره ساکن بود همراه علی با خوارج نهروان
نَزْلَةًفرهنگ واژگان قرآنيک دفعه نزول - يک بار پايين آمدن - نزولي خاص(وزن فعلة وزن مخصوص افاده نوع است و نزلة يعني نوع خاصي نزول ويا به معني يک بار انجام کاري است که در آن صورت به مع
نَزْلَةًفرهنگ واژگان قرآنيک دفعه نزول - يک بار پايين آمدن - نزولي خاص(وزن فعلة وزن مخصوص افاده نوع است و نزلة يعني نوع خاصي نزول ويا به معني يک بار انجام کاري است که در آن صورت به مع
نزله بستنلغتنامه دهخدانزله بستن . [ ن َ ل َ/ ل ِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) با دعا و بعض اعمال و اورادنزله را شفا بخشیدن یا از تکرار آن پیش گیری کردن .
نزلهلغتنامه دهخدانزله . [ ن َ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِ) نَزْلة. زکام ، به خصوص زکامی که با خرابی سینه و سرفه همراه باشد. (ناظم الاطباء). عبارت است از جلب شدن فضولات مرطوبه از دو ب