نرسلغتنامه دهخدانرس . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است در عراق عرب که در آنجا پارچه می سازند. (ناظم الاطباء). ثیاب نرسیة منسوب به وی است . (منتهی الارب ).
نرسلغتنامه دهخدانرس . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دوهزار شهرستان تنکابن ، در 41هزارگزی جنوب غربی تنکابن و 50هزارگزی اشتوج ، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 210 تن س
نرسلغتنامه دهخدانرس . [ ن َ ] (اِخ ) نهری است که آن را نرسی بن بهرام ایجاد کرده در نواحی کوفه ،مأخذش فرات است و در ساحلش چندین قریه یافت شود.
نرسفرهنگ انتشارات معین(نِ) [ انگ . ] (اِ.) فردی که در زمینة اصول علمی و مهارت های حرفه ای مراقبت و درمان بیماران تحصیل کرده و در آن تبحر داشته باشد، پرستار. (فره ).
نرسیلغتنامه دهخدانرسی . [ ن َ ] (اِخ ) در اوستا: نَئی ریوسَن (گ َ)هه ، پارسی میانه : نرساه ، فرشته و ایزدی است نظیر جبرئیل حامل وحی ، و او پیک اهورمزداست . در پهلوی : «نئی ریوسن
نرسیةلغتنامه دهخدانرسیة. [ ن َ سی ی َ ] (ص نسبی ) منسوب به نرس که دهی است در عراق عرب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).- ثیاب نرسیة ؛ که در نرسی بافته شده باشد. (منتهی الارب ).
نرسیلغتنامه دهخدانرسی . [ ن َ ] (اِخ ) در اوستا: نَئی ریوسَن (گ َ)هه ، پارسی میانه : نرساه ، فرشته و ایزدی است نظیر جبرئیل حامل وحی ، و او پیک اهورمزداست . در پهلوی : «نئی ریوسن
لَمْ يَظْهَرُواْفرهنگ واژگان قرآننرسیده اند(در عبارت "أَوِ ﭐلطِّفْلِ ﭐلَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُواْ عَلَىٰ عَوْرَاتِ ﭐلنِّسَاءِ " منظوراطفالي هستند که بر عورتهاي زنان غلبه نيافتهاند يعني آنچه از ام