نرخ شرکتیcorporate rateواژههای مصوب فرهنگستانقیمتی که برای کارکنان شرکتهای بسیار بزرگ یا مسافران تجاری در نظر گرفته میشود و دارای تخفیف است
نرخلغتنامه دهخدانرخ . [ ن ِ ] (اِ) قیمت و بهای جنس . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بهای هر جنسی در بازار. (ناظم الاطباء). بهای عمومی چیزی و آنچه در معاملات خصوصی در ب
اوراقفرهنگ انتشارات معین( اَ ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جِ ورق ؛ برگ ها، برگه ها. 2 - (عا.) کهنه ، فرسوده . 3 - پریشان احوال ، آشفته . ؛~ بهادار برگ های سهام ، سندهایی که معادل پولی آن را نظ
شرکتلغتنامه دهخداشرکت . [ ش ِ ک َ ] (ع مص ) شریک شدن . انباز گشتن . همدست شدن در کاری . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِمص ، اِ) انبازی و شراکت . (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء).
راهبُرد کرایۀ فرستfreight strategyواژههای مصوب فرهنگستانفرایند برنامهریزی و صورتبندی نرخ کرایۀ فرست در شرکتهای حملونقل
تاکسی یارانهایsubsidized taxiواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تاکسی که کرایۀ آن از تاکسیهای دیگر پایینتر است و مابهالتفاوت نرخ آن از طرف دولت به شرکت طرف قرارداد پرداخت میشود