ندیةلغتنامه دهخداندیة. [ ن َ دی ی َ ] (ع ص ) تأنیث نَدی ّ، به معنی مرطوب و نمدار. رجوع به نَدی ّ شود.
ندیةلغتنامه دهخداندیة. [ ن َ ی َ ] (ع ص ) زن باسخاوت . (ناظم الاطباء). تأنیث نَدی . رجوع به نَدی و نَدیّة شود. || زمینی نمناک . (منتهی الارب ). تأنیث ندی ، به معنی مبتل . (از
ندرةًلغتنامه دهخداندرةً. [ ن ُ رَ تَن ْ ] (ع ق ) گاه گاه . به ندرت . (ناظم الاطباء). رجوع به ندرتاً شود.
ندرةلغتنامه دهخداندرة. [ ن َ رَ ] (ع اِ) پاره ای از زر که در کان یافته شود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). قطعه ای از طلا یا نقره که در معدن یافته شود.
حسین چتالجه ویلغتنامه دهخداحسین چتالجه وی . [ ح ُ س َ ن ِ چ َ ج َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ حنفی مدرس . او راست : «الحدیقة الندیة فی شرح الطریقة المحمدیة» و در 1230 هَ . ق . 1815/ م . درگذشت . (
بغدادیلغتنامه دهخدابغدادی . [ ب َ] (اِخ ) شیخ محمدبن سلیمان . او راست : الحدیقة الندیة فی آداب طریقة النقشبندیه . (از معجم المطبوعات ).
وائلی النجدیلغتنامه دهخداوائلی النجدی . [ ءِ لی یُن ْ ن َ ] (اِخ ) (شیخ ...) عثمان بن سند، او راست : أصفی الموارد من سلسال احوال الامام خالد. در حاشیه ٔ آن کتاب حدیقة الندیة فی آداب ال
علیخانلغتنامه دهخداعلیخان . [ ع َ ] (اِخ ) (سید...) ابن احمدبن محمدبن معصوم بن نصیرالدین بن ابراهیم بن سلام اﷲبن مسعودبن محمدبن منصور حسنی حسینی دشتکی شیرازی مدنی ، مشهور به ابن م
ذویبلغتنامه دهخداذویب . [ ذُ وَ ] (اِخ ) ابن کعب بن عمرو. در عقد الفرید ذیل یوم تیاس آرد: کانت افناء قبائل من بنی سعدبن زید مناة و افناء قبائل من بنی عمروبن تمیم التقت بتیاس . ف