ندامتگاهفرهنگ انتشارات معین( ~.) [ ع - فا. ] (اِمر.) محلی که مجرمین در آنجا احساس ندامت و پشیمانی کنند، زندان .
نامتأهللغتنامه دهخدانامتأهل . [م ُ ت َ ءَهَْ هَِ ] (ص مرکب ) ناکتخدا. که تأهل اختیار نکرده است . عزب . که صاحب زن و عیال نیست . مجرد.
penitentiaryدیکشنری انگلیسی به فارسیمجازات، ندامتگاه، بازداشتگاه یا زندان مجرمین، ندامتی، دار التادیب
زندانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام د، محبس، حبس، اسارتگاه، اردوگاه اسرای جنگی، دارالتأدیب، زندان تأدیبی، ندامتگاه، بازداشتگاه، توقیفگاه، اردوگاه کار اجباری، انفرادی، زند
نامتأهللغتنامه دهخدانامتأهل . [م ُ ت َ ءَهَْ هَِ ] (ص مرکب ) ناکتخدا. که تأهل اختیار نکرده است . عزب . که صاحب زن و عیال نیست . مجرد.