ندامةلغتنامه دهخداندامة. [ ن َ م َ ] (ع اِمص ) پشیمانی . (منتهی الارب ). ندامت . رجوع به ندامت شود. || (مص ) پشیمان شدن و متأسف و غمگین شدن بر آنچه کرده است . (از اقرب الموارد).
ام الندامةلغتنامه دهخداام الندامة. [ اُم ْ مُن ْ ن َ م َ ](ع اِ مرکب ) تعجیل و شتاب . مهلکه . (ناظم الاطباء).
ام الندامةلغتنامه دهخداام الندامة. [ اُم ْ مُن ْ ن َ م َ ](ع اِ مرکب ) تعجیل و شتاب . مهلکه . (ناظم الاطباء).
نادملغتنامه دهخدانادم . [ دِ ] (ع ص ) اسم فاعل از نِدَم و ندامة. (اقرب الموارد). پشیمان .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء)(دهار) (غیاث اللغات ). || شرمسار.
کسعیلغتنامه دهخداکسعی . [ ک ُ ] (ص نسبی ) منسوب به گروه کسع از اهل یمن و منه المثل ندامة الکسعی . (ناظم الاطباء). کسع حیی است از یمن یا از بنی ثعلبةبن سعدبن قیس عیلان و از آن حی
اناءلغتنامه دهخدااناء. [ اَ ] (ع اِ) درنگی و تأخیر. (از اقرب الموارد). درنگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): الاناء حصن السلامة و العجلة مفتاح الندامة. (یادداشت مؤلف ). || (ا