نخواندهلغتنامه دهخدانخوانده . [ ن َ خوا / خا دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) ناخوانده . مقابل خوانده . بی دعوت . رجوع به ناخوانده شود. || که درس نخوانده است . که چیزی نخوانده و نیاموخته است
نخواندهلغتنامه دهخدانخوانده . [ ن َ خوا / خا دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) ناخوانده . مقابل خوانده . بی دعوت . رجوع به ناخوانده شود. || که درس نخوانده است . که چیزی نخوانده و نیاموخته است
مویزلغتنامه دهخدامویز. [ م َ ] (اِ) ممیز. میویز. سکج . کشمش . زبیب . مامیچ . انگور خشک . (یادداشت مؤلف ). میمیز. (برهان ). قسمی است کلان از انگور که خشک کرده نگاه دارند. مردم ع
معلملغتنامه دهخدامعلم . [ م ُ ع َل ْ ل ِ ] (ع ص ، اِ) آموزاننده . (غیاث ) (آنندراج ). آموزنده . تعلیم کننده . مدرس . (ناظم الاطباء). آموزگار. آموزنده . استاد. مدرس . شیخ . (یادد
بابلغتنامه دهخداباب . (اِخ ) (1236 - 1266هَ . ق .) میرزا علی محمد شیرازی ولادتش در غره ٔ محرم سال هزار و دویست و سی و شش قمری ، و در بیست و هفتم شعبان سال هزار و دویست و شصت و
ملکلغتنامه دهخداملک . [ م َ ل ِ / م َ ] (ع اِ) پادشاه . ج ، ملوک . املاک . (منتهی الارب ). پادشاه .(آنندراج ). پادشاه ... و بعضی نوشته که به زمانه ٔ قدیم امیر را نیز می گفتند.