نخلکلغتنامه دهخدانخلک . [ ن َ ل َ ] (اِخ ) از معادن سرب انارک یزد است که در هفت فرسخی شمال شرقی یزد واقع است . (از یادداشت مؤلف ).
نخچلکلغتنامه دهخدانخچلک . [ ن َ چ ِ ل ُ ] (اِ) در تداول اهالی گناباد، نشکنج . نشگون . در تداول مشهد، ناخون جِلّه . (یادداشت مؤلف ).
نِخْچُلُوکگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی نیشگون گرفتن از کسی، نیشگون ، وقتی از کسی نخچلوک میگیرند یعنی مراقب عواقب حرفی که داری میزنی یا کاری که داری میکنی باش.
باغ قروقلغتنامه دهخداباغ قروق . [ غ ِ ق ُ ] (اِخ ) معدن مس در یک فرسخی نخلک در انارک یزد است . (یادداشت مؤلف ).
قدرةلغتنامه دهخداقدرة. [ ق َ دَ رَ ] (ع اِ) شیشه ٔ خرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || و گویند: کم قَدَرَة نخلک ؛ یعنی چه مقدار خرمابنان است . و گویند: غرس علی القدرة و هی ان یغرس علی حد معلوم بین کل نخلتین . (منتهی الارب ).