مهتلغتنامه دهخدامهت . [ م ِ هََ ت ت ] (ع اِ) آلت قدح کحالان . (یادداشت مؤلف ) : بدین سبب استادان این صنعت سر مهت را که آلت قدح است گرد کرده اند تا عنبیه را نبرد و نخراشد و اگر
تیشهلغتنامه دهخداتیشه . [ ش َ / ش ِ ] (اِ) از ریشه ٔ تش به معنی ... تبر... پهلوی تیشک و تِش ... طبری تاشَه ... (حاشیه ٔ برهان چ معین ). افزار آهنی نجاران . (فرهنگ فارسی معین ).
خراشیدنلغتنامه دهخداخراشیدن . [ خ َ دَ ] (مص ) خاریدن . (ناظم الاطباء). شخودن . (یادداشت بخط مؤلف ). || ریش کردن . مجروح ساختن . (ناظم الاطباء). نوک ناخنها کشیدن با کمی شدت بر تن
بانگلغتنامه دهخدابانگ . (اِ) فریاد. آواز بلند. (برهان قاطع) (آنندراج ). صوت . آوا. صیحة. (ترجمان القرآن ). صراخ ، هیاهو. صیاح ، نعره . غو. (فرهنگ اسدی ). بان . (فرهنگ اسدی ). ند
ذوالنونلغتنامه دهخداذوالنون . [ ذُن ْ نو ] (اِخ ) لقب یونس بن متی یعنی صاحب ماهی یا همدم ماهی - و خداوند ماهی یکی از انبیاء بنی اسرائیل است که مبعوث بر اهل نینوی بود و آنرا صاحب ال