نختهلغتنامه دهخدانخته . [ ن ُ ت َ / ت ِ ] (اِ) قسمی از یراق اسب . آهنی از لگام که در دهان اسب ومانند آن افتد. افسار بدون دهنه . (یادداشت مؤلف ).
نبتةدیکشنری عربی به فارسیدرکردن (گلوله وغيره) , رها کردن (از کمان وغيره) , پرتاب کردن , زدن , گلوله زدن , رها شدن , امپول زدن , فيلمبرداري کردن , عکسبرداري کردن , درد کردن , سوزش داشتن
نخلةدیکشنری عربی به فارسینخل , نخل خرما , نشانه پيروزي , کاميابي , کف دست انسان , کف پاي پستانداران , کف هرچيزي , پهنه , وجب , با کف دست لمس کردن , کش رفتن , رشوه دادن
افسارلغتنامه دهخداافسار. [ اَ ] (اِ) چیزی را گویند که از چرم و جز آن سازند و بر سر اسب و سایر ستور زنند و رسنی به آن بند کرده باخیه بندند و این رسن را دنباله ٔ افسار گویند. (ناظم
پندارلغتنامه دهخداپندار. [ پ ِ ] (اِخ ) در کتاب احوال و اشعاررودکی تألیف سعید نفیسی آمده است : کمال الدین ابوالفتح پنداربن ابونصر خاطری رازی شاعر معروف زبان پهلوی و مداح مجدالدو