نختلغتنامه دهخدانخت . [ ن َ ] (ع مص ) دانه چیدن مرغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نقر. نتخ . (از اقرب الموارد). || کنده گری کردن در چوب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کنده کاری کر
نخطلغتنامه دهخدانخط. [ ن َ ] (ع اِ) مردم . (منتهی الارب ). ناس . (اقرب الموارد). نُخط. (منتهی الارب ). || (مص ) ناگاه برآمدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || انداختن [
نخطلغتنامه دهخدانخط. [ ن ُ ] (ع اِ) مغز مهره ٔ پشت . حرام مغز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نخاع . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)(المنجد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آبی که در م
نخطلغتنامه دهخدانخط. [ ن ُ خ ُ ] (ع ص ، اِ) به نیزه بازندگان از روی شجاعت و بطالت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کسانی که با نیزه از روی شجاعت و بطالت بازی می کنند. (ناظم الاطباء
نختلولغتنامه دهخدانختلو. [ ن ُ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آجرلو از بخش مرکزی شهرستان مراغه ، در 64 هزارگزی جنوب شرقی مراغه و 35 هزارگزی شمال شرقی جاده ٔ شاهین دژ به میاندوآب
نختلولغتنامه دهخدانختلو. [ ن ُ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آجرلو از بخش مرکزی شهرستان مراغه ، در 64 هزارگزی جنوب شرقی مراغه و 35 هزارگزی شمال شرقی جاده ٔ شاهین دژ به میاندوآب
نختهلغتنامه دهخدانخته . [ ن ُ ت َ / ت ِ ] (اِ) قسمی از یراق اسب . آهنی از لگام که در دهان اسب ومانند آن افتد. افسار بدون دهنه . (یادداشت مؤلف ).