موج نوnew wave, nouvelle vague (fr.), French new waveواژههای مصوب فرهنگستاننهضتی سینمایی در دهۀ 1950 در فرانسه که چند منتقد- فیلمساز جوان آن را بنیان گذاشتند و فیلمهایی ارزان با نگاهی انتقادی به سینمای کلاسیک فرانسه تولید کردند؛ بعداً برخی دیگر از کشورها، بهویژه انگلستان و آلمان، با تأثیرپذیری از این الگو جنبش مشابهی ایجاد کردند و اغلب نام موج نو بر خود نهادند
پادشاهی نوNew Kingdomواژههای مصوب فرهنگستاندورهای در تاریخ مصر باستان از سلسلۀ هجدهم تا بیستم حدود 1550 تا 1070 ق.م متـ . دورۀ پادشاهی نو
تایر نوnew tyreواژههای مصوب فرهنگستانتایر کارنکردهای که هنوز بر روی رینگ (rim) سوار نشده یا تایر کارکردهای که هنوز روکش نشده است
نحیفلغتنامه دهخدانحیف . [ ن َ ] (اِخ ) نوروزعلی بیگ شاملو. او راست :فتادگان به فلک سر فرونمی آرندزمین به گرد سر آسمان نمیگردد.عشق زیاد مایه ٔ اندوه میشودتریاق کار زهر کند چون فزون خوری .(از تذکره ٔ صبح گلشن ص 511).<br
نحیفلغتنامه دهخدانحیف . [ ن َ ] (ع ص ) لاغر. نزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). خول . (ناظم الاطباء). مرد عاجز. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). قضیف . (از منتهی الارب ). ضاوی . (یادداشت مؤلف ). تکیده . ج ، نحاف ، نحفاء : نحیف است چون خیزرانی
نحیفلغتنامه دهخدانحیف . [ن َ ] (اِخ ) رازی چنی لال لکهنوئی . از پارسی گویان هند است و نزد میرزا فاخر مکین شاعری آموخته . او راست :وفا با بیوفا کردم چه کردم غلط کردم خطا کردم چه کردم (ازتذکره ٔ صبح گلشن ص 511).
نحیفلغتنامه دهخدانحیف . [ ن َ ] (اِخ ) نوروزعلی بیگ شاملو. او راست :فتادگان به فلک سر فرونمی آرندزمین به گرد سر آسمان نمیگردد.عشق زیاد مایه ٔ اندوه میشودتریاق کار زهر کند چون فزون خوری .(از تذکره ٔ صبح گلشن ص 511).<br
نحیفلغتنامه دهخدانحیف . [ ن َ ] (ع ص ) لاغر. نزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). خول . (ناظم الاطباء). مرد عاجز. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). قضیف . (از منتهی الارب ). ضاوی . (یادداشت مؤلف ). تکیده . ج ، نحاف ، نحفاء : نحیف است چون خیزرانی
نحیفلغتنامه دهخدانحیف . [ن َ ] (اِخ ) رازی چنی لال لکهنوئی . از پارسی گویان هند است و نزد میرزا فاخر مکین شاعری آموخته . او راست :وفا با بیوفا کردم چه کردم غلط کردم خطا کردم چه کردم (ازتذکره ٔ صبح گلشن ص 511).