نجیب زادهدیکشنری فارسی به انگلیسیaristocrat, baron, blue-blooded, gentle, gentleman, highborn, noble, nobleman, patrician
نجیب زادهلغتنامه دهخدانجیب زاده . [ ن َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ، ص مرکب ) آزادزاده . بزرگ زاده . شریف . اصیل . نسیب .