نجم الدین قمولیلغتنامه دهخدانجم الدین قمولی . [ ن َ مُدْ دی ن ِ ق َ ] (اِخ ) احمدبن محمد قرشی مخزومی قمولی مولد، مکنی به ابوالعباس و ملقب به نجم الدین . وی از علمای عامه ٔ قرن هشتم هجری و
نجم الدینلغتنامه دهخدانجم الدین . [ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) عمربن محمدبن سمرقندی ، ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوحفص و مشهور به نسفی . رجوع به نسفی شود.
نجم الدینلغتنامه دهخدانجم الدین . [ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) احمدبن ابوبکر محمد نخجوانی . وی شارح اشارات و قانون ابن سیناست . جز این از حال وی اطلاعی نیست . رجوع به ریحانةالادب ج 4 ص 168
نجم الدینلغتنامه دهخدانجم الدین . [ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) فلکی شروانی ، ملقب به نجم الدین . رجوع به فلکی شروانی شود.
نجم الدینلغتنامه دهخدانجم الدین . [ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) احمدبن علی بن الرفعه . وی بر کتاب الوسیط غزالی شرحی نوشته است در 60 مجلد بنام المطلب . رجوع به غزالی نامه ص 234 شود.
فخر رازیلغتنامه دهخدافخر رازی . [ ف َ رِ ] (اِخ ) محمدبن عمربن حسین بن علی طبرستانی . مولد وی به ری بود و در هرات مدفون گردید. لقبش فخرالدین و منسوب به خاندان قریش است . کنیتش ابوعب
قمولیلغتنامه دهخداقمولی . [ ق َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن مکی بن یاسین قرشی مخزومی ، مکنی به ابوالعباس و ملقب به نجم الدین . از علمای عامه ٔ قرن هشتم هجری است . وی چندی متصدی منصب ق
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد قمولی مصری ، ملقب به نجم الدین . او راست : البحرالمحیط فی شرح الوسیط. جواهرالبحر. شرح بر کافیه ٔ ابن الحاجب موسوم به تحفةالطالب
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد شافعی ، ملقب به نجم الدین و معروف به قمولی . او راست : موضح الطریق در شرح اسمأاﷲ الحسنی . وفات به سال 737 هَ .ق .