مجاورلغتنامه دهخدامجاور. [ م ُ وِ ] (ع ص ) همسایه . (دهار). همسایگی کننده . (غیاث ) (آنندراج ) همجوار و همسایه و در پهلو و در کنار و هم پهلو. (ناظم الاطباء) : ترا تا کعبه ٔ احسان
علی شاهرودیلغتنامه دهخداعلی شاهرودی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمد شاهرودی . فقیه قرن 14 هَ . ق . وی تحصیلات خود را در تهران به پایان رساند سپس به نجف و کربلا رفت و در بیستم ربیعالثانی
ابن طقطقیلغتنامه دهخداابن طقطقی . [ اِ ن ُ طِ طَ قا ] (اِخ ) ابوجعفر محمدبن تاج الدین ابوالحسن علی ، ملقب به جلال الدین و صفی الدین ، از نواده ٔ ابراهیم طباطبا، و نسب او به بیست واسط
عباس اوللغتنامه دهخداعباس اول . [ ع َب ْ با س ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) (شاه ...) معروف به شاه عباس کبیر،فرزند سلطان محمد صفوی معروف به خدابنده فرزند بزرگ شاه طهماسب اول و نواده ٔ شاه اسما
نادرشاه افشارلغتنامه دهخدانادرشاه افشار. [ دِ هَِ اَ ] (اِخ ) سرسلسله ٔ پادشاهان افشاریه ٔ ایران است . وی در 28 محرم سال 1100 هَ . ق . درناحیه ٔ دستگرد از توابع دره گز متولد شد، پدر او ا