نجدهلغتنامه دهخدانجده . [ ن َ دَ / دِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) دلیری . (جهانگیری ) (غیاث اللغات ). مردانگی . (جهانگیری ). شجاعت . (غیاث اللغات ). نجدة. || قوت . سختی . (جهانگیری ).
نجدهفرهنگ انتشارات معین(نَ دَ یا دِ) 1 - (اِ.) سرود. 2 - (ص .) شجاع . 3 - یار، یاور. 4 - (اِمص .) یاری ، یاوری .
نجدةلغتنامه دهخدانجدة. [ ن َ دَ ] (اِخ ) ابن عامر حروری حنفی . رئیس طایفه ٔ حروریه و از خوارج و مؤسس فرقه ٔ نجدات یا نجدیه است . وی به سال 36 هجری تولد یافت و به سال 66 هَ .ق .
نجدةلغتنامه دهخدانجدة.[ ن َ دَ ] (ع اِ) یکی نجد. (المنجد). رجوع به نجد شود. || (اِمص ) دلیری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (دهار). مردانگی . (منتهی ا
نجدةلغتنامه دهخدانجدة. [ ن َ دَ ] (اِخ ) ابن عامر حروری حنفی . رئیس طایفه ٔ حروریه و از خوارج و مؤسس فرقه ٔ نجدات یا نجدیه است . وی به سال 36 هجری تولد یافت و به سال 66 هَ .ق .
نجدةلغتنامه دهخدانجدة.[ ن َ دَ ] (ع اِ) یکی نجد. (المنجد). رجوع به نجد شود. || (اِمص ) دلیری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (دهار). مردانگی . (منتهی ا
نجداتلغتنامه دهخدانجدات . [ ن َ ج َ ] (اِخ ) اصحاب نجدةبن عامر حنفی خارجی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). پیروان نجدةبن عامر الحنفی . (بیان الادیان ). نام فرقه ای است از خوارج ک
حروریلغتنامه دهخداحروری . [ ح َ ] (اِخ ) نجدةبن عامر خارجی . یکی از سران خوارج حروریه . رجوع به حروریه شود.