نامشابهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ] نامشابه، متفاوت، متمایز ناجور، نابرابر ابتکاری، نوآور بیبدیل، متجدد
خوردگی در خاکهای نامشابهdissimilar soil corrosionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خوردگی دوفلزی که در لولههای مدفون در زمین به دلیل اختلاف در پ.هاش و اندازه و دانهبندی و ترکیبات شیمیایی نوع خاک ایجاد میشود
keelhaulsدیکشنری انگلیسی به فارسیصحبت کردن، سخت تنبیه کردن، با طناب در زیر کشتی کشیدن، سخت مواخذه و توبیخ کردن
نامشابهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ] نامشابه، متفاوت، متمایز ناجور، نابرابر ابتکاری، نوآور بیبدیل، متجدد
جفت گالوانیgalvanic coupleواژههای مصوب فرهنگستانزوجی رسانا و نامشابه که در یک برقکاف با هم تماس الکتریکی دارند
ناجورزاگیheterozygosis, heterozygosityواژههای مصوب فرهنگستانبرخورداری از دِگرههای نامشابه در یک یا چند جایگاه از قطعات فامتنی همساخت متـ . ناجورتخمی
نیمهبارزیتsemidominanceواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن دو دگرۀ نامشابه در حالت ناجورتخمی نسبت به هم بارزیت کامل ندارند و درنتیجه رُخنمود حاصل، حد واسط هریک از آنها در حالت جورتخمی خواهد بود متـ . ب
متفاوت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه وت کردن، نامشابه کردن، بهشکلدیگر آوردن تمیز دادن عوض کردن، تغییر دادن، تبدیل کردن تصویر غلط دادن بههم ریختن، بدشکل کردن استتار کردن، ریاکارانه پو