نثنثةلغتنامه دهخدانثنثة. [ ن َ ن َ ث َ ] (ع مص ) بسیار خوی آوردن اندام .(منتهی الارب ). بسیار عرق کردن . (از ناظم الاطباء). || تراویدن خیک . (منتهی الارب ). تراوش کردن خیک . (از
keekedدیکشنری انگلیسی به فارسیکباب شده، نگاه دزدانه کردن، از سوراخ نگاه کردن، با چشم نیم باز نگاه کردن
نثنثةلغتنامه دهخدانثنثة. [ ن َ ن َ ث َ ] (ع مص ) بسیار خوی آوردن اندام .(منتهی الارب ). بسیار عرق کردن . (از ناظم الاطباء). || تراویدن خیک . (منتهی الارب ). تراوش کردن خیک . (از
بیکنلغتنامه دهخدابیکن . [ ب ِ ک ِ ] (اِخ ) نثنیل (1647 - 1676 م .). سرکرده ٔ شورشی که در 1676 م . در مهاجرنشین ویرجینیا (ایالات متحده ٔ آمریکای حالیه ) برپا شد. سبب عمده ٔ آن اس
ژان داراسلغتنامه دهخداژان داراس . (اِخ ) نام نثرنویس فرانسوی در قرن چهاردهم میلادی و دبیر ژان دوک دوبری برادر شارل پنجم .
بدیع تونیلغتنامه دهخدابدیع تونی . [ ب َ ع ِ ] (اِخ ) از نثرنویسان قرن دوازدهم هجری و در خدمت داراشکوه شغل دیوانی داشته است و بنا بنوشته ٔ بهار در سبک شناسی لطایف الاخبار از اوست . رج
حسین بیهملغتنامه دهخداحسین بیهم . [ ح ُ س َ ن ِ ب َ هَُ ] (اِخ ) ابن عمربن حسین عیناثی بیهم شافعی نثرنویس و شاعر بود. در بیروت 1249 هَ . ق . 1833/ م . بزاده و بنمایندگی از طرف بیروت