نثلغتنامه دهخدانث . [ ن َث ث ] (ع ص ) دیوار نمناک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || کلام غث و نث ؛از اتباع است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (
نسلغتنامه دهخدانس . [ ن َ ] (اِ) سایه . || درختستان . گلستان . || خانه . || مأخوذ از عربی ، رگ و پی و عصب . (ناظم الاطباء).
نسلغتنامه دهخدانس . [ ن َس س ] (ع مص ) پراکنده گردیدن موی سر. (از منتهی الارب )(از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بانگ برزدن و راندن شتران را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). راند
نثرلغتنامه دهخدانثر. [ ن َ ث َ ] (ع اِ) آنچه پراکنده گردد و بریزد از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
نثیثلغتنامه دهخدانثیث . [ ن َ ] (ع مص ) تراویدن خیک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تراویدن مشک و خیک . (تاج المصادر بیهقی ). تراویدن آب از مشک . (زوزنی ). نث . (اقرب الموارد). رجو
نثرلغتنامه دهخدانثر. [ ن َ ث َ ] (ع اِ) آنچه پراکنده گردد و بریزد از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
نثوطلغتنامه دهخدانثوط. [ ن ُ ] (ع مص ) آرمیدن چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نثط. رجوع به نثط شود.
نثجلغتنامه دهخدانثج . [ ن ِ ](ع ص ) بددل بی خیر. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). جبان و ترسوی بی خیر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).