نتندیکشنری عربی به فارسیگنديده , بدبو , متعفن , داراي بوي زننده , گند دهان , وابسته به گنديدگي , جسم عفوني , ماده عفوني , الوده , چرکي
نَّتَّبِعِفرهنگ واژگان قرآنکه پيروي کنيم ( در اصل جزم داشته چون شرط براي جمله ي بعدي شده است ولي به دليل تقارنش با ساکن يا تشديد در کلمه ي بعد حرف عين حرکت گرفته است )
تکرونتنلغتنامه دهخداتکرونتن . [ ت َ ن ِ ت َ ] (مص ) به لغت زند و پازند بمعنی پیچیدن باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دکتر معین در حاشیه ٔ برهان آرد: هزوارش تکرونیتن نتن په