نتانتلغتنامه دهخدانتانت . [ ن َ ن َ ] (ع اِمص ) نتانة. بدبوئی . گندگی . نتونت . ناخوشبوئی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به نتانة شود.
نطانطلغتنامه دهخدانطانط. [ ن َ ن ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نطنط. رجوع به نطنط شود. || ج ِ نطناط. رجوع به نطناط شود.
نانتلغتنامه دهخدانانت . (اِخ ) از شهرهای فرانسه و کرسی ایالت لوار سفلی است ، متجاوز از 197000 تن جمعیت دارد و درقسمت غربی فرانسه بر ساحل رود لوار واقع است و مرکز کشتی رانی و بزر
نپانتسلغتنامه دهخدانپانتس . [ ن ِ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) نام گیاهی است از حشره خواران کیسه دار که در جنگلهای نواحی گرم و مرطوب و در شکافهای پوست درختان میروید.برگهای آن دارای قسمتی
گندگیلغتنامه دهخداگندگی . [ گ َ دَ / دِ ] (حامص ) عفونت و بوی ناخوش . (آنندراج ). نَتْن . نَتانت . نُتونت . تعفن . بدبوئی . گندائی : و شهری که نامش آب گنده باشد صفت ناخوشی و گندگ
گندیدنلغتنامه دهخداگندیدن . [ گ َ دی دَ ] (مص ) بوی بد دادن چیزی . (آنندراج ). بدبو شدن . متعفن شدن . (ناظم الاطباء). بو گرفتن . گنده شدن . نَتْن . نُتونة. نَتانت . اِنتان : هیکلی
نتنلغتنامه دهخدانتن . [ ن َ ] (ع اِ) بوی ناخوش . (منتهی الارب )(آنندراج ). بوی ناخوش و بد. (ناظم الاطباء). رایحه ٔ کریهه . مقابل فوح . (معجم متن اللغة). بوی بد. (غیاث اللغات از