نبطاءلغتنامه دهخدانبطاء. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است بنی محارب بن عبدالقیس را در بحرین . (از منتهی الارب ).
نبطاءلغتنامه دهخدانبطاء. [ ن َ ](اِخ ) پشته ٔ طویل و عریضی است بنی نمیر را در شریف از سرزمین نجد. (از منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
نبطاءلغتنامه دهخدانبطاء. [ ن َ ] (ع ص ) شاةنبطاء؛ گوسپند سپیدتهیگاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).بیضاء شاکلة. (اقرب الموارد). گوسفندی پهلوهاسفید. (مهذب الاسما). تأنیث انبط است .
نبحاءلغتنامه دهخدانبحاء. [ ن َ ] (ع ص ) آهو ماده ٔ بابانگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ماده آهوی بابانگ . (ناظم الاطباء). ماده آهوی بانگ زن . الصیاحة من الظباء. (معجم متن اللغة).
نبصاءلغتنامه دهخدانبصاء. [ ن َ ] (ع ص ) کمان بابانگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
نباءلغتنامه دهخدانباء. [ ن َ ب َءْ ] (اِخ ) (الَ ...) سوره ٔ هفتادوهشتمین از قرآن ، مکیه و آن چهل آیت است ، پس از سوره ٔ مرسلات و پیش از نازعات قرار گرفته و با این آیت آغاز می ش
نباءلغتنامه دهخدانباء. [ ن َ ب َءْ ] (ع اِ) آگاهی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (دهار). خبر. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات از منتخب اللغات و کشف اللغات ) (ناظم ال
نباءلغتنامه دهخدانباء. [ ن ِ ] (ع مص ) مناباة. (ناظم الاطباء). در منتهی الارب و اقرب الموارد و محیط المحیط دیده نشد.
نبطلغتنامه دهخدانبط.[ ن ُب ْ ب َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ انبط، بمعنی گوسفندی که پهلوها و شکمش سپید است . رجوع به نبطاء و انبط شود.
انبطلغتنامه دهخداانبط. [ اَم ْ ب َ ] (ع ص ) اسبی که شکمش سپید بود. (ناظم الاطباء). فرس انبط؛ اسپ سپیدبغل سپیدشکم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسب شکم سفید. (مؤید الفضلاء). اسبی
نبحاءلغتنامه دهخدانبحاء. [ ن َ ] (ع ص ) آهو ماده ٔ بابانگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ماده آهوی بابانگ . (ناظم الاطباء). ماده آهوی بانگ زن . الصیاحة من الظباء. (معجم متن اللغة).
نبصاءلغتنامه دهخدانبصاء. [ ن َ ] (ع ص ) کمان بابانگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
نباءلغتنامه دهخدانباء. [ ن َ ب َءْ ] (اِخ ) (الَ ...) سوره ٔ هفتادوهشتمین از قرآن ، مکیه و آن چهل آیت است ، پس از سوره ٔ مرسلات و پیش از نازعات قرار گرفته و با این آیت آغاز می ش