نبرلغتنامه دهخدانبر. [ ن َ ] (ع مص ) به زبان گرفتن و به سخن بر کسی غالب آمدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة) (از ناظم الاطباء). || همزه کردن حروف را.
نبرلغتنامه دهخدانبر. [ ن ِ ] (ع اِ) کنه و کرمی است که پوست شتر به رفتن آن آماسد و آبله ناک گردد، یا نوعی از مگس ، یا نوعی از دد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
نبرلغتنامه دهخدانبر. [ ن ُ ب َ ] (ع اِ) لقمه های کلان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). لقمه های ضخیم . (از معجم متن اللغة). ج ِ نُبْرة.
نبرةلغتنامه دهخدانبرة. [ ن ُ رَ ] (ع اِ) لقمه ٔ کلان . (ناظم الاطباء). لقمة ضخمة. (اقرب الموارد). ج ، نبر. رجوع به نُبَر شود.
نبرةلغتنامه دهخدانبرة. [ ن َ رَ ] (ع اِ) میان گو لب بالائین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). وسط النقرة فی ظاهر الشفة. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). || حرف همزه