26 فرهنگ

1506 مدخل


ترجمه مقاله

نایب

nāy(')eb

کسی که به نیابت دیگری کاری انجام بدهد؛ جانشین.

جانشین

پیشکار، جانشین، خلیفه، دستیار، ستوان، قایممقام، مباشر، معاون، وکیل

lieutenant, vice-