لغتنامه دهخدا
ناقب . [ ق ِ ] (ع ص ) آنکه نقب می کند و دیوار را سوراخ میکند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اسم فاعل است از نقب . رجوع به نقب شود. || آنکه بحث می کند از خبر و می کاود آن را. (ناظم الاطباء). || (اِ) قرحه ای است که به پهلو برآید. (از المنجد). ناقبه . رجوع به ناقبه شود. || م