ناکارلغتنامه دهخداناکار. (ص مرکب ) در تداول ، صدمه دیده . بسختی صدمه دیده . جراحت رسیده و از کار افتاده . آنکه بر اثر ضربه یا زخمی از کار افتاده باشد.
ناکار شدنلغتنامه دهخداناکار شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب )در تداول ، بسختی مجروح شدن . بشدت صدمه دیدن . بر اثرضربه یا جراحتی از کار افتادن عضوی از اعضای بدن .
ناکار شدنلغتنامه دهخداناکار شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب )در تداول ، بسختی مجروح شدن . بشدت صدمه دیدن . بر اثرضربه یا جراحتی از کار افتادن عضوی از اعضای بدن .