ناپذیرفتنیلغتنامه دهخداناپذیرفتنی . [ پ َ رُ ت َ ](ص لیاقت ) قبول نکردنی . غیرقابل قبول . باورنکردنی .
ناپذرفتنیلغتنامه دهخداناپذرفتنی . [ پ َ رُ ت َ ] (ص لیاقت ) نپذیرفتنی . نامقبول .غیرقابل قبول . نشنودنی . که قابل اطاعت کردن نیست .
نپذیرفتندیکشنری فارسی به انگلیسیdisapprove, discredit, overbear, refuse, reject, repel, repudiate, repulse
تحریفdistortionواژههای مصوب فرهنگستان1. فرایند ناآگاهانة جانشینسازی هیجانها و افکار ناپذیرفتنی در روان فرد 2. در نظریة روانکاوی، برونداد و محصول رؤیاپردازی که افکار ممنوعه را دگرگون میسازد تا ب
واکنشسازیreaction formationواژههای مصوب فرهنگستاندر نظریۀ روانکاوی، سازوکاری دفاعی که ازطریق آن تکانههای ناپذیرفتنی یا تهدیدکنندۀ ناخودآگاه انکار میشود و صورتهای مقابل جای آنها را در خودآگاه میگیرد
عذر ناموجهلغتنامه دهخداعذر ناموجه . [ ع ُ رِ م ُ وَج ْ ج َه ْ ] (ترکیب وصفی ) اعتذار غیرقابل قبول . بهانه ٔ نادرست . عذر نادرست . پوزش ناپذیرفتنی .
نانیوشیدنیلغتنامه دهخدانانیوشیدنی . [ نیو دَ ] (ص لیاقت ) ناشنیدنی . که از در نیوشیدن نیست . || نشنودنی . ناپذیرفتنی . غیرقابل قبول . مقابل نیوشیدنی . رجوع به نیوشیدنی شود.