نابحقلغتنامه دهخدانابحق . [ ب ِ ح َق ق ] (ص مرکب ) که بر حق نیست . که حق با او نیست . بدون استحقاق . ناسزاوار.
ثافسیالغتنامه دهخداثافسیا. (معرب ، اِ) اذرباس . (بحر الجواهر). || ثافیسا. در منهاج ثافیستا نیز آمده است و آن صمغ سداب برّی است . (بحر الجواهر). || صمغ سداب کوهی . || یتبون . || و
نابحقلغتنامه دهخدانابحق . [ ب ِ ح َق ق ] (ص مرکب ) که بر حق نیست . که حق با او نیست . بدون استحقاق . ناسزاوار.
نالغتنامه دهخدانا. (پیشوند) صورت دیگری از ن َ و نه در کلمات : ناآمدن . ناخوردن . ناشنیدن . نابحق . نابکار. نابجا. و کلماتی همچون ناشده . نافرستاده . ناداده . نادیده . ناکرده .
ستملغتنامه دهخداستم . [ س ِ ت َ ] (اِ) رجوع کنید به استم . پهلوی ستهم ، از ایرانی باستان ستخمه ، قیاس کنید با اوستا ستخره (قوی )، و هم در پهلوی ستهمک ، ستهمکیه و ستخمک و ستخمکی