ناپایدارلغتنامه دهخداناپایدار. (نف مرکب ) فانی . هلاک شونده . (آنندراج ). فانی . (ناظم الاطباء). بی دوام . گذران . ناپاینده . گذرنده . که دائمی و باقی و همیشگی نیست : اگر شهریاری و گر پیشکارتو ناپایداری و او [ جهان ] پایدار. فردوسی .به
نادارلغتنامه دهخدانادار. (اِخ ) فلیکس تورناشون . نقاش و ادیب فرانسوی که به سال 1820م . در پاریس متولد شده و در سال 1910 در همان شهر از دنیا رفت .
نادارلغتنامه دهخدانادار. (نف مرکب ) مفلس . محتاج . (آنندراج ). مفلس . مقروض . پریشانحال . گدا. بی نوا. تهیدست . فقیر. مسکین . آن که دارای مال و دولت نباشد. (ناظم الاطباء). فقیر. بی نوا. (فرهنگ نظام ). ارزانی . ندار. مقابل دارا. || زمین دار و کشاورز فقیر و بی بضاعت . (ناظم الاطباء).
ناپایدارلغتنامه دهخداناپایدار. (نف مرکب ) فانی . هلاک شونده . (آنندراج ). فانی . (ناظم الاطباء). بی دوام . گذران . ناپاینده . گذرنده . که دائمی و باقی و همیشگی نیست : اگر شهریاری و گر پیشکارتو ناپایداری و او [ جهان ] پایدار. فردوسی .به
ناپایداردیکشنری فارسی به انگلیسیephemeral, evanescent, fickle, fleeting, impermanent, mercurial, perishable, unstable, variable, volatile
ناپایدارفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیثبات، تغییرپذیر، فانی، گذرا، متزلزل، متغیر ۲. مذبذب، هرهریمسلک ≠ پایدار
ناپایدارلغتنامه دهخداناپایدار. (نف مرکب ) فانی . هلاک شونده . (آنندراج ). فانی . (ناظم الاطباء). بی دوام . گذران . ناپاینده . گذرنده . که دائمی و باقی و همیشگی نیست : اگر شهریاری و گر پیشکارتو ناپایداری و او [ جهان ] پایدار. فردوسی .به
ناپایداردیکشنری فارسی به انگلیسیephemeral, evanescent, fickle, fleeting, impermanent, mercurial, perishable, unstable, variable, volatile
ناپایدارفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیثبات، تغییرپذیر، فانی، گذرا، متزلزل، متغیر ۲. مذبذب، هرهریمسلک ≠ پایدار