ناوۀ موجwave troughواژههای مصوب فرهنگستان[اقیانوسشناسی] پایینترین قسمت موج بین دو ستیغ پیاپی [ژئوفیزیک] نقطهای که در آن جابهجایی کاهشی موج نسبت به نقطههای مجاور بیشتر است
ناوة موجwave troughواژههای مصوب فرهنگستاننقطهای که در آن جابهجایی کاهشی موج از نقطههای مجاور بیشتر است
ناوۀ کرانهراستاlongshore troughواژههای مصوب فرهنگستانگودال کمعمق پهن و طولانی در کف دریا به موازات ساحل
ارتفاع موجwave heightواژههای مصوب فرهنگستان[اقیانوسشناسی] فاصلۀ عمودی میان ستیغ یک موج و ناوۀ موج بعدی [ژئوفیزیک] اختلاف جابهجایی موج میان قلهها و ناوههای مجاور
ناورلغتنامه دهخداناور. [ ] (اِ) گمان میکنم به معنی فرصة و حوض ساحلی است که راهی نیز به دریا دارد و گاه ِ طغیان عظیم کشتیها بدانجا پناه گیرند. (یادداشت مؤلف ) : و شاخ و ساق آن [
پخش رادیوییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط یویی، صداوسیما، رسانۀجمعی، نشر، کانال یک، ... آنتن، آنتن مرکزی، بشقاب ماهواره ماهوارۀ مخابراتی امواج رادیویی، موج کوتاه، موج متوسط، ایام، اف
ناولغتنامه دهخداناو. (اِ) کشتی . (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرا) (از فرهنگ نظام ) (فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). جهاز کوچک . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). جها
ناخدالغتنامه دهخداناخدا. [ خ ُ ] (اِ مرکب )صاحب و خداوند ناو که کنایه از کشتی و جهاز است . (برهان قاطع). خداوند کشتی و جهاز. (ناظم الاطباء). خداوند کشتی را گویند و آن در اصل ناو