ناوَردای تصویرimage invariantواژههای مصوب فرهنگستانآن دسته از خصوصیات تصویر، مانند میزان روشنایی، که با تغییر مؤلفههای دوربین تغییر نمیکند
ناوردای بیدرروadiabatic invariantواژههای مصوب فرهنگستانهر کمیت فیزیکی که علیرغم تغییرات فضایی یا زمانی سامانۀ دربرگیرندهاش بدون تغییر بماند
ناوردنیلغتنامه دهخداناوردنی . [ وَ دَ ] (ص لیاقت ) نیاوردنی . ناآوردنی . که از درِ آوردن نیست . مقابل آوردنی . رجوع به آوردنی شود.
ناوردیلغتنامه دهخداناوردی . [ وَ ] (ص نسبی ) منسوب به ناورد. اهل ناورد. رجوع به ناورد شود. || ضد. مختلف : یافتی از سه رنگ ناوردی ازرقی و سپیدی و زردی .نظامی .
سراجای نقاشلغتنامه دهخداسراجای نقاش . [ س َ ی ِ ن َق ْ ق ] (اِخ ) محمدقاسم نام دارد. در فن نقاشی زرنشان بمرتبه ای است که رخسار زرافشان سیم وشان را در عرق شرم دارد و از اثر تردستیش از ا
نقاشلغتنامه دهخدانقاش . [ ن َق ْ قا ] (ع ص ) نگارگر. (مهذب الاسماء). نگارنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نگارکننده . (دهار). مزوّق . (دهار). صانع نقش . (از اقرب
دوروییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط تزویر، مکاری، ریاکاری، سالوس، نیرنگ، حیله، مکر، کَلَک، ریا، نامردی، خیانت، فریب فخرفروشی کلاهبرداری، نفاق زهدفروشی، تظاهر، تشریفات
لبنلغتنامه دهخدالبن . [ ل َ ب َ ] (ع اِ) شیر و آن اسم جنس است . ج ، البان . (منتهی الارب ). و هو مرکبة من مائیة و جبنیة و دسومة : چگونه جدری جدری کجا ز پستانش هنوز هیچ لبی بوی
رسالغتنامه دهخدارسا. [ رَ ] (نف ) رسنده . (ناظم الاطباء). رسنده به چیزی . (آنندراج ). واصل . (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). واصل شونده . که تواند رسید : اشکم رساست از ته دل میکند دع