ناوة موجwave troughواژههای مصوب فرهنگستاننقطهای که در آن جابهجایی کاهشی موج از نقطههای مجاور بیشتر است
ناوۀ موجwave troughواژههای مصوب فرهنگستان[اقیانوسشناسی] پایینترین قسمت موج بین دو ستیغ پیاپی [ژئوفیزیک] نقطهای که در آن جابهجایی کاهشی موج نسبت به نقطههای مجاور بیشتر است
ناوهلغتنامه دهخداناوه . [ وَ / وِ ] (اِ) (از: ناو + ه ، پسوند تصغیر، نسبت و شباهت ) ناوک . در سلطان آباد اراک : نوه (چوب کوتاه میان خالی که گلکاران بدان گل کشند)، تهرانی : ناوه
ناوهلغتنامه دهخداناوه . [ وِ ] (اِخ ) دهی است از بلوک فاریاب ، واقع در دهستان عمارلوی بخش رودبار شهرستان رشت . این ده در جنوب شرقی رودبار و در 53500 گزی شمال شرقی پل لوشان در نا
کشتیلغتنامه دهخداکشتی . [ ک َ / ک ِ ] (اِ) سفینه . (برهان ) . سفینه و زورق و جهاز و هر مرکبی خواه بزرگ و یا کوچک که بدان بحرپیمائی کنند و از رودخانه های بزرگ عبور نمایند. (ناظم
تیشهلغتنامه دهخداتیشه . [ ش َ / ش ِ ] (اِ) از ریشه ٔ تش به معنی ... تبر... پهلوی تیشک و تِش ... طبری تاشَه ... (حاشیه ٔ برهان چ معین ). افزار آهنی نجاران . (فرهنگ فارسی معین ).
ناولغتنامه دهخداناو. (اِ) کشتی . (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرا) (از فرهنگ نظام ) (فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). جهاز کوچک . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). جها
کشیدنلغتنامه دهخداکشیدن . [ ک َ / ک ِدَ ] (مص ) (از: کش + یدن ، پسوند مصدری ) بردن . گسیل داشتن . سوق دادن . از جای به جائی نقل مکان دادن . (یادداشت مؤلف ). بردن از جایی به جای
ارتفاع موجwave heightواژههای مصوب فرهنگستان[اقیانوسشناسی] فاصلۀ عمودی میان ستیغ یک موج و ناوۀ موج بعدی [ژئوفیزیک] اختلاف جابهجایی موج میان قلهها و ناوههای مجاور