ناهزةلغتنامه دهخداناهزة. [ هَِ زَ ] (ع ص ) دختربچه ای که اوان فطامش فرارسیده است . (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). آنکه به از شیر بازگرفتن یا به بلوغ نزدیک شده باشد و هو ن
ناهضةلغتنامه دهخداناهضة. [ هَِ ض َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث ناهض . رجوع به ناهض شود. || ناهضةالرجل ؛ برادران پدری مرد که با وی قیام نمایند و کسانی که بجهت وی غضب کنند بر کسی و قیام نم
ناهزلغتنامه دهخداناهز. [ هَِ ] (ع ص ) نزدیک شونده . (آنندراج ). آنکه نزدیک می آید و نزدیک می کشد. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی از نهز است . رجوع به نهز شود. || پسربچه ای که وقت از
نهزلغتنامه دهخدانهز. [ ن َ ] (ع اِ) اندازه . (منتهی الارب ). زهاء. قدر. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). گویند: هذا نهز کذا، یعنی به اندازه ٔ آن است . (منتهی الارب ). نُهاز. ن