نانیلغتنامه دهخدانانی . (ص نسبی ) منسوب به نان . || دوست نانی ؛ آنکه به قصد تأمین معاش اظهار دوستی کند. که در دوستی و اظهار محبت نظرش جلب منفعتی باشد. مقابل یار جانی . || نوکر
نعنیواژهنامه آزادیک نوع حرکت ورزشی که در گودهای زورخانه در پشت تخته شنا انجام می شود به نوعی گهواره که برای نوزاد استفاده میگردد گفته میشود. که با تکان دادن نوزاد باعث ایجاد آرا
نانی نیلغتنامه دهخدانانی نی . (اِخ ) جیووانی ماریا. آهنگ ساز نامدار ایتالیایی است . وی به سال 1545 م . متولد شد و در سال 1607 درگذشت .او معروفترین مدرسه ٔ موزیک شهر رم را تأسیس کر
نانیوشیدنلغتنامه دهخدانانیوشیدن . [ نیو دَ ] (مص منفی ) نشنیدن . مقابل نیوشیدن . || نشنودن . نپذیرفتن . قبول ناکردن .
نانیزلغتنامه دهخدانانیز. (اِخ ) از دهات دهستان رابر بخش بافت شهرستان سیرجان است ، در 40 هزارگزی مشرق بافت و 3 هزارگزی شمال رابر. در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 200 تن سکن
نانیساءلغتنامه دهخدانانیساء. (اِخ ) دهی است از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه ، در 5500 گزی جنوب شرقی عجب شیر و چهار هزارگزی مغرب جاده ٔ شوسه ٔ مراغه به دهخوارقان . در جل
نانیوشلغتنامه دهخدانانیوش . [ نیو ] (نف مرکب ) نانیوشنده . ناشنو. ناپذیر. به صورت مزید مؤخردر کلماتی ، چون : سخن نانیوش و نصیحت نانیوش آید. || (ن مف مرکب ) نانیوشیده . نشنوده . ن