نامی ابهریلغتنامه دهخدانامی ابهری . [ ی ِ اَ هََ ] (اِخ ) صدر محمد (مولانا...) از شاعران قرن دهم و معاصر شاه عباس کبیر است . او راست :زآن لب به کام دل می نابم نمی دهی می میرم از خمار
زاهد گیلانیلغتنامه دهخدازاهد گیلانی .[ هَِ دِ ] (اِخ ) تاج الدین ابراهیم فرزند روشن امیر.در کتاب اسس المواهب السنیة فی مناقب الصفویة، مشهور به صفوة الصفاء، تألیف توکلی بن اسماعیل بن ح
عمادالدین ابهریلغتنامه دهخداعمادالدین ابهری . [ ع ِ دُدْ دی ن ِ اَ هََ ] (اِخ ) عبدالعزیز، ملقب به عمادالدین . دردو مورد از تاریخ حبیب السیر نام او آمده است ، یکی جزء سادات و مشایخ معاصر ش
کشکرلغتنامه دهخداکشکر. [ ک َ ک َ ] (اِ) نامی است که در آستارا به گل ابریشم دهند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به گل ابریشم شود.
ذقن الباشالغتنامه دهخداذقن الباشا. [ ذَ ق َ نُل ْ ] (ع اِ مرکب ) نامی است که عربهای معاصر به ابریشم دهند. و باشا معرّب پاشاست .
خویز مندادلغتنامه دهخداخویز منداد. [ خ ُ وَ زِ م َ ] (اِخ ) این نام را «خویزمنداذ» و «خویزمنذاذ» و یا «خویزمنذاد» ذکر کرده اند و آن لقب والد امام ابی بکر و بعضی گفته اند ابوعبداﷲ محمد