نامصورلغتنامه دهخدانامصور. [ م ُ ص َوْ وَ ] (ص مرکب ) تصویرناشده . شکل و صورت نایافته : اندر مشیمه ٔ عدم از نطفه ٔ وجودهر دو مصورند ولی نامصورند.ناصرخسرو.
تلاقفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده= تلاقی: ◻︎ عشق صورتها بسازد در فراق / نامصور سر کند وقت تلاق (مولوی: ۸۰۶).
عدملغتنامه دهخداعدم . [ ع َ دَ] (ع اِمص ) نیستی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مرگ . فقدان . (ناظم الاطباء) نابودی . مقابل وجود. مقابل هستی : وجودش همیشه باد و
مشیمهلغتنامه دهخدامشیمه . [ م َ م َ / م َ م ِ ] (از ع ، اِ) آتون و مشیمه . (ناظم الاطباء). آتون . بچه دان . یاره . پرده ای که بر روی جنین است متصل به پوست تن او و بر روی آن پوستی
نطفهلغتنامه دهخدانطفه . [ ن ُ ف َ / ف ِ ] (از ع ، اِ) نُطفَة. آب مرد. آب پشت . آب که بچه از آن بود. منی . بیظ. آب . آب نشاط. (یادداشت مؤلف ). نیز رجوع به نطفة شود : ورا خوانند