نامرئیلغتنامه دهخدانامرئی . [ م َ ] (ص مرکب ) نامشهود. لایری . غیرمرئی . ناپیدا. نادیده . || غیب . نادیدنی . رؤیت ناشدنی . رؤیت ناپذیر.- نامرئی شدن ؛ غیب شدن . غایب شدن .
نامرعیلغتنامه دهخدانامرعی . [ م َ ] (ص مرکب ) چیزی که ملاحظه و منظور نشده . چیزی که پاس وی را نداشته باشند. (ناظم الاطباء). مراعات نشده . منظورناشده . رعایت نگشته : اگر مواضع حقوق