ناعقلغتنامه دهخداناعق . [ ع ِ ] (ع ص ) کلاغ بانگ کننده . (ناظم الاطباء). اسم فاعل است از نعق . رجوع به نعق شود.
نعاقلغتنامه دهخدانعاق . [ ن ُ ] (ع مص ) نعق . نعیق . نعقان . (متن اللغة). بانگ بر گوسفند زدن . (تاج المصادر بیهقی ). بانگ کردن شبان گوسفندان خود را و زجر نمودن . (آنندراج ). بان
ناعقانلغتنامه دهخداناعقان . [ ع ِ ] (اِخ ) دو ستاره است از جوزا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). به صیغه ٔ تثنیه نام دو ستاره در برج جوزا. (ناظم الاطباء). دو کوکب است از کواکب جوزا. (ا
ناعقلانیتirrationalityواژههای مصوب فرهنگستانعدم تبعیت از عقل و استدلال یا انتخاب اهداف نامعقول یا انتخاب وسایل نامتناسب با اهداف معقول
ناعقانلغتنامه دهخداناعقان . [ ع ِ ] (اِخ ) دو ستاره است از جوزا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). به صیغه ٔ تثنیه نام دو ستاره در برج جوزا. (ناظم الاطباء). دو کوکب است از کواکب جوزا. (ا
حجةالاسلام تبریزیلغتنامه دهخداحجةالاسلام تبریزی . [ ح ُج ْ ج َ تُل ْ اِ م ِ ت َ ] (اِخ ) میرزا محمدتقی بن ملامحمد مامقانی الاصل تبریزی المولد والمسکن متخلص به «نیر» و مشهور به حجةالاسلام از
ناتقلغتنامه دهخداناتق . [ ت ِ ] (ع اِ) نام ماه رمضان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نامی است ماه رمضان را. (مهذب الاسماء).نام شهر رمضان به جاهلیت . (السامی فی الاسامی ). ناتق ،بدو