ناعظلغتنامه دهخداناعظ. [ ع ِ ] (اِخ ) (بنو...) بنوناعظ. نام بطنی از عرب است . (از منتهی الارب ) (از معجم متن اللغة) (از ناظم الاطباء).
ناعظلغتنامه دهخداناعظ. [ ع ِ] (ع ص ) نره ٔ نعوظکرده و برخاسته . (ناظم الاطباء). رجوع به نعظ و نعوظ شود.
ناظردیکشنری فارسی به عربیجهاز السيطرة , کبير الخدم , متفرج , محصل الديون , مراقب , مشاهد , مشرف , مضيف
ذوالمشعارلغتنامه دهخداذوالمشعار. [ ذُل ْ م ِ ] (اِخ ) لقب مالک بن نمط همدانی حارثی صحابی . || لقب حمزةبن ایقع ناعظی همدانی که شریف قوم بود و بروزگار عمر (رض ) بسوی شام هجرت کرد و با